
نام کتاب: انتقام می گیرد نویسنده خانم یلدا فلاح
داستان کتاب درباره دختری به نام لیلی است که مادرش در کودکی از شوهرش که معتاد بوده طلاق گرفته و زن دوم یک حاجی بازاری شده. حاجی ادم مذهبی است و لیلی با او نمی سازد و بیشتر با گروه دوستانش در دانشگاه می چرخد در این میان دو دوست به نام های حامد و سیاوش هستند که حامد دیوانه وار لیلی را دوست دارد اما در مقابل لیلی عاشق سیاوش است در پی درگیری هایی که پیش می اید لیلی مجبور می شود که از خانه مادرش بگریزد و به حامد و برادر بزرگترش مهراد پناه ببرد مهراد ادم بی بند و باری است ولی روی یک چیز تعصب دارد و ان هم حامد است در ادامه مهراد از عشق لیلی به سیاوش با خبر می شود طی معاملاتی از سیاوش سفته می گیرد و به او می گوید که به لیلی نزدیک شو و کاری کن حامد از او دست بکشد سیاوش هم این کار را می کند و در ادامه در شبی با هم رابطه دارند از ان طرف امیر علی برادر ناتنی لیلی که پسر زن اول شوهر مادر لیلی است وارد داستان می شود. مهراد برای اینکه لیلی خودش را با ان رابطه بدبخت کرده خودش را مقصر می داند و می خواهد کاری کند که لیلی به نزد خانواده اش برگردد اما در این میان لیلی باردار است و باز هم سیل مشکلات شروع می شود مادر سیاوش به هیچ وجه حاضر نیست دختری مثل لیلی را بپذیرد در این میان در خانه مهراد و امیر علی دعوایشان می شود و به لیلی ضربه ای می خورد و به کما می رود و در عین معجزه کودکش زنده می ماند بعد از سه ماه که همش حامد بالای سر لیلی است لیلی به هوش می اید ولی کودکش می میرد سیاوش هم که دلبستگی خاصی به لیلی نداشت به مالزی می رود و حامد هم برای همیشه با لیلی خداحافظی می کند. داستان به سه سال بعد می رود و لیلی و حامد با نقشه از پیش تعیین شده مهراد هم را در یک تیم کوهنوردی می بینند و در سانحه ای که اتفاق می افتد این دو یک شب در کوه گم می شوند و حرف هایشان را می زنند در انتها لیلی و حامد به هم می رسند.
داستان پر پیچ و خمی بود که عزیز دل این داستان این اقا حامد بود که تحت هر شرایطی عشقش را تنها نمی گذاشت در اخرین صفحه سیاوش شعری را برای عشق حامد می خواند که خیلی دوستش داشتم
دیروز خیلی خون به پا کردم
از خیلی ها حالا دلم خونه
تا اخر این قصه فهمیدم
لیلی بهانه است اصل مجنونه
لینک منبع و پست : http://mozhganfilm6.persianblog.ir/post/1610
معرفی کتاب
