کسب درآمد از طریق تلگرام
قیمت: 4,000 تومان
کسب درآمد از طریق تلگرام
جدید ترین روش کسب درآمد در ایران
به راحتی و در عرض چند دقیقه میتوانید کسب درآمد داشته باشید

با افزایش نفوذ شبکه‌های مجازی و پیام‌رسان‌های فوری، عده‌ای به فکر افتاده‌اند که به کسب درآمد از این فضای مجازی بپردازند یا حتی کلاس‌های آموزشی برگزار کنند و درست مثل کلاس‌های حضوری شهریه دریافت کنند!


با گسترش استفاده از فضاهای مجازی و افزایش مخاطبان آن، کسب‌وکارهای اینترنتی یکی از بخش‌های جدانشدنی زندگی امروزه ما شده‌اند و با ورود شبکه‌های پیام‌رسان فوری به کشور، شکل جدیدی از این کسب‌وکارهای مجازی، ظهور و بروز پیدا کرده است. اغلب این شبکه‌های اجتماعی برای تبلیغات بوده یا کانال ارتباطی بین بازاریاب و مشتری هستند. در این بین عده ای هم هستند که به طور مستقیم از این فضا کسب درآمد می‌کنند.


خرید
داستان :: سایت تفریحی ویزیتور

سایت تفریحی ویزیتور

تفریحی|جوک|اس ام اس|عکس|داستان|خبری|آهنگ|شعر|ویزیتور

سایت تفریحی ویزیتور

تفریحی|جوک|اس ام اس|عکس|داستان|خبری|آهنگ|شعر|ویزیتور

سایت تفریحی ویزیتور

تفریح کنید ، داستان بخونید ، پیامک بخونید ، دانلود کنید ، بخندید و حالشو ببرید.

پیام های کوتاه
پربیننده ترین مطالب

۸ مطلب با موضوع «داستان» ثبت شده است

دختر از دوستت دارم گفتن هر شب پسره خسته شده بود..
یک شب وقتی اس ام اس اومد براش، بدون اینکه  اونو باز کنه
 موبایلش رو گذاشت زیر بالشش و خوابید
صبح ،وقتی مادر پسره به دختره زنگ زد و گفت: پسرم مرده...
دختره شوکه شد و چشم پر از اشک
بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت..
پسره نوشته بود...

.

.

.

چت | چت روم | رفیق چت | مشهد چت | شرق چت | مشتی چت

بزرگى با شاگردش از باغى میگذشت.

چشمشان به یک کفش کهنه افتاد شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم...

استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنیم بیا کارى که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببین...

.

.

.

چت | چت روم | رفیق چت | مشهد چت | شرق چت | مشتی چت

روزی مردی جوان از کنار رودی می گذشت،پیرمردی را در آنجا دید
جویای حال پیرمرد شد.
پیر گفت : میخواهم از رود رد شوم ولی چون چشمانی کم سو دارم و رود
هم خروشان است نمیتوانم
جوان کمک کرد و پیرمرد را از رود گذراند ، سپس پیرمرد از وی تشکر
کرد و هر کدام به راه خود ادامه دادند.
پس از مدتی جوان پیرمرد را دید جلو رفت و پرسید : ای پیر مرا میشناسی؟
پیر جواب داد : نه نمیشناسم
جوان گفت : من همانم که تو را از آب رد کردم
پیر دوباره تشکر کرد و دعای خیر برای جوان.
پس از مدتی دوباره همدیگر را ملاقات کردند و دوباره همان حرف ها
رد و بدل شد و این ملاقات چند بار تکرار شد.
روزی دیگر جوان دوباره پیرمرد را دید جلو رفت و پرسید: 

.

.

.

چت | چت روم | رفیق چت | مشهد چت | شرق چت | مشتی چت

خواهر کوچکم ، از من پرسید:


پنج وارونه چه معنا دارد..؟
من به تندی گفتم...
این سوال است که تو می پرسی؟
پنج وارونه دگر بی معناست...
خواهر کوچک من ساکت ماند...
و سوالش را خورد...
دیدم از گوشه ی چشمش نم اشکی پیداست...
بغلش کردم و ارام گرفت..
او به ارامی گفت که چرا بی معناست؟
من که در همهمه ی داغ سوالش بودم....
از دلم ترسیدم...
من که معصومیت بغض صدایش دیدم،به خودم می گفتم:
اگر او هم یک روز...
وارد بازی این عشق شود....
مثل من قهوه ی تلخ عاشقی خواهد خورد...
توی فنجان نگاهش ماندم...
مات و مبهوت فقط میگفتم:

.

.

.

چت | چت روم | رفیق چت | مشهد چت | شرق چت | مشتی چت

یک نفر به دوستش زنگ زد گفت: 300 هزارتومن احتیاج دارم ، داری بهم بدی؟
دوستش گفت:شب بیا کافی شاپ بگیر.
شب شد...
زنگ زد دید گوشیش در دسترس نیست.........
رفت کافی شاپ دید اونجاست.
گفت اگه پول نداری بگو ندارم ، چرا گوشی رو خاموش کردی ؟؟؟

.

.

.

چت | چت روم | رفیق چت | مشهد چت | شرق چت | مشتی چت

واقعیت محض | ویزیتور

چیزی در جیبش صدا داد و تکان خورد
گوشی موبایلش را درآورد...
پیامک را خواند:
سلام . خوبی آقا ؟؟؟
شنیدم کارشناسی ارشد را هم گرفتی !
تبریک میگم و امیدوارم همچنان موفق باشی...
لبخندی زد و گوشی را در جیب شلوارش گذاشت !
از داخل ساکش دسته ای دی وی دی بیرون آورد
بساطش را کنار پیاده رو پهن کرد و بین جمعیت فریاد زد :

.

.

.

چت | چت روم | رفیق چت | مشهد چت | شرق چت | مشتی چت

مادر دستانش را همچون شانه لابلای موهای پسرش کشید و بعد یقه اش را مرتب کرد و بعد از اینکه از ظاهرش راضی شد

پیشانی اش را بوسید و او را تا دم در بدرقه کرد.
اما گویی چیزی یادش رفته باشد سریع برگشت و چند لحظه بعد...

.

.

.

چت | چت روم | رفیق چت | مشهد چت | شرق چت | مشتی چت

دکتر حسابی | ویزیتور

پروفسور حسابی در زمان کار بر روی تحقیقش در یکی از دانشگاه های آمریکا به یک دسته چک امضا شده بدون درج مبلغ برمی خورد .
وقتی علت وجود این دسته چک را
از رییس دانشگاه جویا می شود او می گوید این دسته چک برای این است هرگاه
شخصی رو تحقیق و طرحی کار میکند بدون هیچ وقفه ای سریعا وسایل مورد نیاز را
با استفاده از این دسته چک امضا شده خریداری کند و در تحقیقش وقفه ای نیفتد .
پروفسور حسابی به رییس دانشگاه میگوید آیا اطمینان دارید کسی از این دسته چک
امضا شده سو استفاده نمیکند ؟!!!
چت | چت روم | رفیق چت | مشهد چت | شرق چت | مشتی چت